قطبی با کدام دل شیر می آید؟
پس از استعفای بحث برانگیز محمد مایلی کهن از سمت سرمربیگری تیم ملی که تنها 15 روز دوام داشت طولی نکشید که فدراسیون فوتبال افشین قطبی را بعنوان سرمربی تیم ملی برگزید و بارقه امید را در دل فوتبال دوستان فوتبال زده زنده کرد. | ||||||
جومونگ فوتبال ایران پس از بازگشت مجددش از خیلی جهات می تواند گمشده تیم ملی در حال حاضر باشد. 1- قطبی که به خاطر اوضاع احوال نابسامان پرسپولیس از این تیم رفت مدت چند ماه است که به دور از حواشی مستطیل سبز و دنیای توپ گرد در کمال آرامش و آسوده خیال به استراحت پرداخت و تا حدودی توانست انرژی تحلیل رفته و روحیه از دست رفته خود را بازیابد. 2- قطبی در همان مدت کوتاه یک فصل حضورش در ایران پس از مدت هفت سال پرسپولیس را به مقام قهرمانی رساند و شایستگی های خود را اثبات کرد. کاری بس بزرگ که بسیاری از مربیان نامدار همانند پروین، دنیزلی و آرهان و سایرین نتوانستند به آن دست یابند. 3- سرمربی شیرازی تیم ملی تشنه شهرت طلبی و موفقیت های بزرگ است. بی تردید با کسب قهرمانی با پرسپولیس در لیگ هفتم به یکی از بزرگترین رویاهای دوران مربیگری خود دست یافت و در حال حاضر بهترین موقعیت برای اوست که با صعود به جام جهانی و نشستن بر روی نیمکت تیم ملی در بزرگترین رویداد فوتبالی جهان به رویایی ترین آرزوی خود دست یابد. 4- دیگر مزیتی که او را بسیار برجسته تر از گزینه های دیگر می کند تجربه حضور او در عرصه جام جهانی به عنوان مربی است و اینکه او شناخت بسیار خوبی از کره جنوبی و کره شمالی دو رقیب مدعی و آماده تیم ملی دارد بخصوص آنکه چندین سال کمک مربی و آنالیزور کره جنوبی بوده و خصوصیات و جنس فوتبال آن ها را مانند کف دست می شناسد. اکنون سوالی که مطرح می شود این است که آیا قطبی با همان دل شیر و عطش سیری ناپذیر در کسب پیروزی به سراب بیابان فوتبال ایران گام می گذارد؟ فوتبال ما در شرایط کنونی یکی از بدترین دوران طول تاریخ خود را سپری می کند و ناکامی های پیاپی آن را به قهقهرا برده است. کسب شش امتیاز از پنج بازی ، قرار گرفتن در رده چهارم گروه، جدال در خانه دو کره مدعی و از همه مهمتر ترکش های عدم صعود به جام جهانی که با فکر کردن به هر یک از آن ها موی تن هر مربی سیخ می شود اما قطبی پیه همه این ها را به تنش مالیده و با همان قلب شیر پیش آمده است. قلب شیری که در لیگ برتر حس پیروزی طلبی و برتری جویی را در وجود شاگردانش زنده می کرد. قطبی اگرچه بسیار دیر اما به آنچه که استحقاقش را داشت، رسید و در این ظلمات فوتبال، شاید به سان ستاره ای باشد که با درخشش خود چشمان خیل بی شماری از هواداران سر خورده را به آینده روشن کند. با تو حکایتی دگر این دل ما به سر کند شب سیاه فوتبال را هوای تو سحر کند به هر حال نه به عقیده ما بلکه به زعم بسیاری از کارشناسان این انتخاب شایسته باید بسیار زودتر از این ها صورت می گرفت. |